الله لا اله الا هوالحی القیوم
دینی ، داستان ء عکس دینی ء شعر و...
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 23:0 :: نويسنده : الهام انصاری ولادت:عباس بن على بن ابى طالب (عليهم السلام) مُكنى به ابوالفضل ومادرش فاطمه كلابيه مكناة به ام البنين مىباشد. در سال 26 هجرى متولد شد.آن حضرت را سقا و قمر بنى هاشم و صاحب لواء الحسين لقب داده اند . سيره :در مقاتل آمده است : عباس (عليه السلام) مردى خوش قامت بود وهنگام سوار شدن بر اسب هاى بلند قامت پاهايش بر زمين مىكشيد ، به فرموده امام صادق (عليه السلام) وى داراى بصيرت و خردى نافذ و ايمانى استوار بوده.شخصيتى كه لشكر دشمن در واقعه كربلا آن جناب را ركن بزرگ سپاه امام حسين (عليه السلام) مىدانسته و لذا به عناوين مختلف تلاش مىكرده كه او را از امام جدا سازند كه گاهى عبداللّه بن حزام را به عنوان اخذ امان نامه از ابن زياد جهت او وادار مىكرده كه وى را به آن سوى بكشند، و روزى شمربن ذى الجوشن بلحاظ قرابتى كه با آن جناب داشته صدا زده: خواهر زاده هايم، عباس و برادرانش كجايند؟ امّا حضرت ابوالفضل(عليه السلام) آگاه تر از اين بود كه به اين امور اعتنا كند و اين نداها را پاسخ دهد.حضرت ابى الفضل كه در ركاب برادرش حضرت ابى عبداللّه الحسين (عليه السلام) در كربلا بود ضمن مدت هشت روز حضور آنها در آن سرزمين امور مهمهاى را كه به آسايش و امنيت اهل بيت امام (عليه السلام) مربوط بوده از قبيل نگهبانى خيمهها وتهيه آب در ايام محاصره و قطع آب كه از روز هفتم محرم شروع شد ، بعهده داشته است، هنگامى كه تشنگى بر اهل و عيال امام حسين (عليه السلام) شدت يافت آن بزرگوار در رأس سى سوار با فداكارى شگرفى سى مشك آب جهت تشنگان به خرگاه رساند. مرحوم شيخ مفيد نقل مىكند عصر نهم محرم ناگهان عمر سعد لشكر خود را آماده ساخت و اعلان جنگ داد و با جمع لشكر در نزديكى خرگاه امام حسين (عليه السلام) صف زدند ، در آن حال حضرت جلو خيمه مخصوص خود نشسته و شمشير را بدامن نهاده (از خستگى) بخواب رفته بود كه صداى همهمه سپاه و شيهه اسبان بگوش خواهرش زينب (عليها السلام) رسيد ، برادر را بيدار كرد ، حضرت سربرداشت و فرمود: هم اكنون پيغمبر (صلى الله عليه وآله) را بخواب ديدم كه فرمود: اى حسين ما در انتظار توايم. زينب (عليها السلام) چون شنيد سيلى بصورت زد و گفت: اى واى! حضرت او را دلدارى نموده او را بسكوت امر كرد و سپس فرمود: اى عباس سوار شو و بنزد اينها برو و از آنها بپرس چه مىخواهيد؟ حضرت ابى الفضل با بيست سوار بسوى آنها شتافت و از آنها سبب پرسيد. گفتند: امير ما را فرمان داده كه يا تسليم شويد و يا آماده نبرد باشيد. عباس ماجرا را به برادر ابلاغ نمود. حضرت فرمود: به آنها بگو يك امشب را بما مهلت دهيد كه به نماز و تلاوت قرآن بپردازيم و فردا آمادهايم. عباس پيام برادر را به آنها رساند و آنها پذيرفتند. عباس آخرين كس از ياران امام بود كه به شهادت رسيد واين امر نشان دهنده كمال وفادارى وهمدردى با برادر ميباشد، حتى برادران را پيش از خود به ميدان فرستاد كه خود آخرين كسى باشد كه با برادرش امام حسين ودر كنار آن حضرت باشد. شهادت:روز دهم محرم سال 61 هجرى يه شهادت رسيد وهنگام شهادت سى و چهار سال از عمر شريفش مىگذشت نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ ![]() خداوندا به من بیاموز: دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند و بخندم با کسانی، که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند. ......................................... تبادل اطلاعات و تجربيات يكي از اهداف بزرگ زندگي در قرن بيست و يكم است.هدف ازايجاداين وبلاگ ارائه ي تجربيات ديني و فرهنگي در زمينه هاي مختلف و تبادل نظر با هم سن و سالان خوددرسراسر ايران سرفراز مي باشد.باشد كه با همت وتلاشي مضاعف در سال تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی يكي از آينده سازان ميهن عزيزمان باشيم. الهام انصاری ansarielham76@gmail.com آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |